کد مطلب:188796 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:141

محبت و عاطفه نسبت به خانواده
محبت و عاطفه نسبت به فرزندان و اعضای خانواده در اوج رعایت ارزش های دینی و الهی، چیزی است كه تنها در مكتب اهل بیت به صحیحترین شكل آن دیده می شود. كسانی كه از مكتب اهل بیت (ع) دور مانده اند، چه آنان كه اصولا پایبند به دین نیستند و چه آنان كه دین را از طریق غیر اهل بیت دریافت كرده اند، در ایجاد تعادل میان عواطف و ارزش ها گرفتار افراط و تفریط شده اند.

گروهی آنچنان دلبسته به فرزند و زندگی هستند كه همه ی قوانین و ارزش های دینی و اجتماعی را فدای آن می كنند، و دسته ای آنچنان گرفتار جمود و جهالت شده اند كه گمان كرده اند، توحید و محبت به خدا مستلزم بی عاطفگی و بی مهری نسبت به غیر خدا است. این گروه دوستی و محبت زن و فرزند را عار می دانند و در مرگ



[ صفحه 221]



عزیزانشان، حتی از قطره ای اشك دریغ دارند، ولی در كتب امام باقر (ع) خبری از این افراط و تفریطها نیست.

گروهی نزد امام باقر (ع) شرفیاب شدند و به خانه ی آن حضرت وارد گشتند. اتفاقا یكی از فرزندان خردسال امام باقر (ع) مریض بود و آنان آثار غم و اندوه فراوانی را در آن حضرت مشاهده كردند. امام باقر از مریضی فرزند به گونه ای نگران و ناراحت بود كه آرامش نداشت. آن گروه با مشاهده ی این وضع با خود گفتند كه اگر این كودك طوری بشود (بمیرد) ممكن است امام باقر (ع) چنان ناراحت و غمگین شود و از خود عكس العمل هایی نشان دهد كه ما از ایشان انتظار نداشته باشیم. در همین اندیشه بودند كه ناگهان صدای شیون شنیده شد و دانستند كه كودك جان سپرده و اطرافیان بر او می گریند، اما همچنان از وضع امام باقر (ع) بیخبر بودند كه ایشان با صورتی گشاده بر آنان وارد شد، بر خلاف آنچه قبلا از آن حضرت مشاهده كرده بودند.

میهمانان گفتند: وقتی كه ما وارد شدیم و حال مضطرب شما را دیدیم، ما نیز نگران وضع و حال شما شدیم!

امام (ع) فرمود: ما دوست داریم كه عزیزانمان سالم و بی رنج و درد باشند، ولی زمانی كه امر الهی سر رسید و تقدیر خداوندی محقق شد، خواست خداوند را می پذیریم و در برابر مشیت او تسلیم و راضی هستیم. [1] .

این بیان، می نمایاند كه برخورداری از روحیه ی رضا و تسلیم به معنای كنار نهادن عواطف و احساس های طبیعی نیست، بلكه عواطف در جای خود باید ابراز شود و در اوج ابراز عواطف انسانی، روحیه ی رضا و تسلیم در برابر حكم الهی را نیز باید حفظ كرد.



[ صفحه 222]




[1] كان قوم اتوا اباجعفر (ع) فوافقوا صبيا له مريضا، فرأوا منه اهتماما و غما و جعل لا يقر، قال فقالوا: والله لئن اصابه شي ء انا لنتخوف ان نري منه ما نكره، قال: فما لبثوا ان سمعوا الصياح عليه فاذا هو قد خرج عليهم منبسط الوجه في غير الحال التي كان عليها فقالوا له: جعلنا الله فداك لقد كنا نخاف مما نري منك ان لو وقع ان نري منك ما يغمنا فقال لهم: انا لنحب ان نعافي فيمن نحب فاذا جاء امر الله سلمنا فيما يحب عيون الأخبار، ابن قتيبة 3 / 66؛ بحار 11 / 86.